محل تبلیغات شما

اینروزا خیلی حالم بده ده روز پیش قاسم بهم زنگ زد ک خونه اومده نون خشکارو با شیشه های خالی رو برده بعد ن شیشه شکسته ن هیچی وارد خونه شده چ با ادبی امد اینجا ازش گله کردم بغلش گریه کردم چرا اینجوریی چرا سردی هیچی نمیگ عذاب میکشم بهش دوباره پیام دادم روز جمعه ک رفتیم خیر سرم کاشمردیدم جواب دادم امده رفته از جیب کتم انگشترو برداشته رفته هنگ کردم گفتم خودت فروختی چرا بعد ازدواج ما هم انگشتر مادر من هم انگشتر تو گم بشه چرا اینجور بشه حالم چنان بد بود تو امام زاده کلی گریه کردم گفتم تو چی مصرف میکنی نفست بو دود میده تو معتادی هیچی نگفت ولی گفت تهمت ی نزن گفتم من بهت قول میدم اخرش ازت جدا بشم ب خانوادم چیزی نگفتم تا دیروز قاسم امده خونه موتورو برداشته مادر گفته کجا گفته سمیه بمن گفته گریش گرفته مادرم دلش سوخته زنگ زد بمن سرکار بودم دعوام کرد امدم خونه بهشون گفتم بابام گفت یه بنده خدا گفته دیروز خونشونو زده همه چیو بردن من دیگ باور نمیکنم حرفاشونودیگ هیچکدومو قبول ندارممادرم میگه میخای ابرو بچهارو ببری ک دیگ خاستگار نیاد واسشون خدا چرا من کلی گریه کردم ک منو بدبخت کردین ولی فایده نداره طرف اونو میگیرن قاسم نه پول داره نه خونه نه ماشین میترسم برم خونم اسباب های منم بفروشه واسه موادش خدا خودت یکاری کن خدا ازت میخام یکاری کنی راه درستو جلو پام بزار تورو ب اما حسین ابجیام ازدواج کنن

اولین دوستت دارم

شاید مردم حواسم نیست

خونه , ,گفتم ,خدا ,گفته ,ک ,گریه کردم ,زنگ زد ,کردم گفتم ,کلی گریه ,هم انگشتر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جواب سوالات باشگاه کارگزاری آگاه